جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

فیلم مستند رلیجلس (۶)




بازگردان: "کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران" 

بیل: فکر می کنید چرا مردم اینجا می آیند؟ چیزی مثل دیزنی لند؟  عیسی: من فکر می کنم این فرصت  خوبی برای مردم  است برای دیدن سرزمین مقدس.

بیل: چگونه است که یک ابرتوانا [سوپر پاور: این واژه را بجای خدا بکار می برد] چرا شیطان را از بین نمی برد تا مردم آسوده زندگی کنند؟ منتظر چیست؟
عیسی: او انجام خواهد داد، منتظر پایان است [قیامت روی زمین] بیل: چرا اینجوری بازی می کند؟
عیسی: هر روز خدا مانند ۱۰۰۰ سال ماست. در دیدگان خدا صلیب رفتن عیسی ۲ روز پیش رخ داده.
بیل: چه می گویید دربارهء نسل کشی یهودیان، چرا آن خوب بوده؟ [منظور این که چرا خدا در آن موقع دخالت نکرده]
عیسی: خدا برای ما برنامه ای دارد.
بیل: جدا، چه خواهی گفت اگر شما یکی از آن مردمانی بودی که در انتظار مرگ بودی؟ (در این زمان مدیر موزه برنامه را قطع می کند). مدیر به یکی از افراد تیم بیل: او نمی تواند در اینجا باشد، بخاطر شخصیتی که دارد و شو هایش. (فلاش بک به مصاحبه) 
عیسی: همه فرامین به دو فرمان می رسد، هیچ خدایی پیش از من نیست و عیسی خدای توست.
 بیل: خدایی پیش از من نیست و من خدای شما هستم که دستور اخلاقی نشد. این کاری است که خدایی حسود می گوید.
عیسی: خدا حسود است این چیزی است که خودش می گوید. 
بیل: این اصلا شبیه تصویری که از خدا باید باشه نیست. این صفت خیلی انسانی است، من نمی خواهم خدایم صفت انسانی داشته باشد.
عیسی: این دو روی سکه است، خدای جبار و خدای بخشنده. 
بیل: در ۵ فصل اول انجیل فقط کشت و کشتار می کند!
عیسی: در درون شما حفره ای هست که تنها خدا می تواند آن را پر کند، نه مواد مخدر، نه سکس و نه چیز دیگری.
بیل: اگر من خدا بودم انسانهایی می آفریدم بدون حفره ای در درونشان.
عیسی: تا به حال شده که صدایی را در پس زمینهء مغز خود بشنوی؟ نام آن روح القدس است!
بیل: آن خدا نیست، آن صدا تو هستی.
عیسی: گوش کن در سکوت چه می شنوی؟
بیل: این صدای باد است نه روح القدس چگونه می شود که مسیحیت یکتاپرستی باشد زمانی که ۳ خدا دارد.
عیسی: مانند آب سه حالت دارد جامد، مایع و گاز. 

(بیل در خودرو): ایده خدا سه حالت دارد بسیار هوشمندانه بود برای چند لحظه من ماندم چه بگویم، ولی پس از ۲ دقیقه اندیشیدن می فهمی چرت است ولی از دید افرادی که به دیدن این موزه می آیند و زیاد نمی اندیشند بسیار موثر است.   

بیل: ناراحت نمی شی وقتی می فهمی داستان تکراری است؟ ما کریشنا [خدای هندی] را داریم که او هم درودگر بود، از مادری باکره زاده شد، در رودخانه غسل تعمید داده شد. 

عیسی: آیا اینها در تاریخ آمده است؟ 

بیل: آری! میترا خدای پارسیان حداقل ۶۰۰ سال قبل از عیسی، در ۲۵ دسامبر به دنیا آمد، معجزات مشابه عیسی را ارائه می داد، ۳ روز پس از مرگ دوباره زنده شد، به نامهای گوسپند (نام عیسی)، حقیقت، نور هستی و رهایی دهنده [همه نام های عیسی] 

عیسی: من اینها را نمی دنم، ولی من با سخنان خدا پیش می روم این چیزی است که من ایمان و باور دارم. 

گفتگو در همین باره با توریستی دیگر: من ایمان دارم، من باور دارم که عیسی حقیقت است. انجیل به ما این را گفته که همه چیز امکان پذیر است.
بیل: هزار سال پیش از عیسی این افسانه در منطقهء خاورمیانه برای خدایان دیگر گفته شده.
فرزند توریست: از کجا معلوم که آنها داستان عیسی را کپی نکرده باشند؟

 (ویدئو کوتاهی نشان می دهد که تصویر عیسی است اما زیرنویس درباره هوروس خدای مصر می نویسد) ۱۲۸۰ سال پیش از میلاد مسیح در کتاب مردگان آمده است که هوروس فرزند خدای اسیریس از مادری باکره زاده شده، توسط انوپ در رودخانه غسل تعمید داده می شود، پس از آن سرش بریده می شود. مانند عیسی با شیطان در بیابان مبارزه می کند. مردم بیمار را درمان می کند، کور را شفا می دهد، جن را از بدن بیرون می کند و بر روی آب راه می رود و حتی مرده را زنده می کند. اوه فراموش کردیم، حواریون او ۱۲ نفر بودند. او به صلیب کشیده می شود و پس از ۳ روز دوباره زنده می شوند، ۲ زن او را می بینند که هوروس نجات بخش بشریت دوباره زنده شده.

(فلاش بک کوچکی به عیسی) عیسی: پنداریم که قرار باشد یک سمت را برگزینیم، شما کدام سمت را بر می گزینی؟
بیل: که وجود ندارد.
عیسی: چی فکر می کنی اگر اشتباه کرده باشی؟
بیل: شما چطور، اگر شما اشتباه کرده باشی چی؟ (عیسی کم می آورد) 

(هاید پارک لندن، گوشهء سخنوران، بیل با لباس مبدل سخنان دین جدید ساینتولوجی را به مردم می گوید و مردم او را مسخره می کنند)
(فلاش بک به شو خود بیل) بیل: ساینتالوجیست، (مردم می خندند) بیل: وقتی از ساینتالوجی حرف می زنیم می خندید و در دل می گویید چه چیز مزخرفی ولی بدنیا آمدن عیسی از باکره و ماری که راه می رفت و حرف می زند و این جور چیزا حقیقت است!؟ همه دین ها دیوانه کننده هستند، آنها باید چیز های عجیب بگویند تا بقا داشته باشند. 

(بیل به سالت لیک سیتی می رود، مرکز مورمون ها) برای مورمون بودن باید به چیز های بسیار عجیبی باور داشته باشید، انقدر احمقانه که حتی با استاندارد دین ها احمقانه بنظر می رسد. دیگران همه چیز های باحال و احمقانه را قبلا گفته اند پس تو باید با یک چیز احمقانه جدید بیایی...  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر