جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

فیلم مستند رلیجلس (۴)




 بازگردانی: "کانون اگنوستیک ها و آتئیست های ایران"


 توضیح: نوشته های داخل [] توضیحات یا اطلاعات اضافی برای آگاهی بیشتر می باشد و در اصل ویدئو نیست 


دوستان گرامی که می خواهند قسمت های قبلی این مستند را ببینند در سمت راست وبلاگ قسمت "فهرست موضوعات (برچسب ها)" یک بخش مجزا برای این مستند هست. می توانید برچسب فیلم مستند رلیجلس را انتخاب کنید همه قسمت های این مستند به ترتیب می آید. 


(ادامه دیدار بیل با استیو برگ) بیل: شما اعتقاد دری پس از مرگ به جای بهتری خواهی رفت. استیو: من باور دارم که اینطور است. بیل: مطمئنی؟ استیو: هرجا باشم با عیسی هستم حتی اگر سالت اشغالی باشد که باور دارم نیست، ولی هرجا باشد جای بهتری است. بیل به کنایه: پس حاضری خودت را برای رسیدن به این مکان بکشی؟ استیو: نه! چون باور دارم خدا در این دنیا به من ماموریتی داده مانند یونس که ماموریتی داشت. 
(بیل در خودرو): این داستان بسیار مورد علاقه من اما تخیلی و مزخرف است. یونس در درون یک وال ۳ روز زندگی می کرد! بیل همین سوال را از استیو می کند و استیو پاسخ می دهد بطور معجزه آسایی بله! در خودرو بیل به ارتباط شدید مسیحیت و ملی گرایی آمریکایی می پردازد و ترکیبی بی ربط [مانند آنچه رییس جمهورهای امریکا و حتی مردو مامیرکا بارها می گویند: خدا امریکا را برکت دهد، یا نوشته معروف همه پول های امریکا: به خدا اعتماد داریم.] سپس بیل به بنای یادبود جفرسون یکی از بنیان گذاران امریکا می رود. از ری سوارز (روزنامه نگار) می پرسد: چگونه شد که ما به یک ملت مسیحی تبدیل شدیم؟ تک تک بنیانگذاران امریکا در سخنانشان گفته اند که ما یک ملت مسیحی نیستیم. (فرتور نمونه ای از گفتار آنها) [ این ۷ تن هستند: جورج واشنگتن، جان آدامز، جان جی، بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون، توماس جفرسون و جیمز مدیسون که هیچکدامشان آدم مذهبی نبوده اند و سخنان آنها نشان می دهد که نتنها مذهبی نبوده اند بلکه اگنوستیک یا آتئیست بوده اند]. بیل: آیا جفرسون انجیل ویژه خود را ننوشته بود؟ و جاهای انجیل را که لازم نمی دانست حذف نکرده بود؟ ری: آری! او تمام قسمتهایی که درباره مجازات و گفتار عیسی دربارهء الوهیت  را کنار گذاشت. در دیدگاه آنها آمریکایی بودن و مسیحی بودن دو مقوله جداگانه بود، در دوران آنها مردمان کمتری و به تعداد زمان کمتری به کلیسا می رفتند. (در خودرو): ۱۶% آمریکای ها بی دین هستند. ۱۶% اقلیت بزرگی است. این جمعیت بیشتر از یهودیان، سیاهان امریکا، همجنس گرایان و غیره هستند اینها لابی می کنند و هرچه می خواهد بدست می آورند.


(دیدار با مارک پریور سناتور ایالت آرکانزاس): شما خود را یک مسیحی کلیسای انجیلی [اونجلیک] می دانید و گفتید بهترین درس های زندگی در انجیل می باشد. هم اکنون بیشتر سیاستمداران امریکا خود را انسان هایی ایماندار و دیندار می دانند، چرا ایمان خوب است؟ مارک: ایمان انسان ها را لطیف تر می کند، به آموزه های عیسی نگاه کنید! پر از بخشایش است! بیل: او همچنان گفته اگر فردی مرا اطاعت نکند بدنش به هیزم های آتش تبدیل خواهد شد و خواهد سوخت. مارک: من باور دارم عیسی راهی است برای وفق دادن، سواد آن داستان [کلمه سواد: لیترسی، در انگلیسی واژه مناسبی نبود که سناتور بکار برد برای همین بیل در فیلم آن را با علامت سوال زیرنویس می کند]. آن خدا تمام جزییات روز جزا را سر در می آورد. بیل: درباره ۱۰ فرمان چه می گویید. ۴ فرمان اول که تنها دربارهءخود خدا است، گویا خدایی حسود بوده است. تنها ۲ فرمانی که می توان به عنوان دستور زندگی استفاده کرد دزدی نکنید و کسی را نکشید است! چرا این هوشمندانه ترین گروه ۱۰ دستور زندگی است؟ این ۱۰ فرمان آزار جنسی کودکان، شکنجه، تجاوز یا خیلی چیزهای دیگر را  شامل نشده است! درصورتی که اگر ما امروز روز این سیاهه را تهیه می کردیم ممکن بود این دستورات را در آن جای می دادیم. مارک: جامعه و فرهنگ ما بسیار دگرگون شده و متفاوت است. بیل: این درست چیزی است که من می گویم، چرا ما باید به فرمان ها و فرستادگانی از "دوران برنز" باور داشته باشیم. [سناتور مانند خری در گل گیر می فرمایند] بیل: تعداد بیشتری کشتار با نام خدا انجام شده. [اینجا باز سناتور گند می زنند، لغت ایندیجوسلی در لغت نامه انگلیسی وجود ندارد احتمالا منظور ایشان ایندیجینس بوده به چم ذاتی، طبیعی، بومی، فطری] منظور آقای سناتور: شما فکر می کنید ما از دی.ان.ای یا بطور فطری می دانیم که کشتن کار بدی است؟ من فکر نکنم [آنوقت دوستان به دینداران ایران خورده می گیرند، این آقا سناتور دیندار امریکا است] بیل: جدی! شما به خدا نیازمندید تا بدانید و تصمیم بگیرید که همدیگر را نکشید؟ مارک: شما می توانید به جوامع اولیه نگاه کنی و ببینی آنها همیشه در جنگ بودند. (تصویر در پاسخ دوران مدرن را نشان می دهد که کم در جنگ نیست) بیل: در میان ۳۲ کشور صنعتی جهان امریکا پس از ترکیه دیندار ترین کشور است، بیشترین آمار آدم اعتقاد به فرگشت را نیز پس از ترکیه داریم. مارک: ما به آزادی دین اعتقاد داریم. بیل: تماما کشور های آن سیاهه به آزادی دین اعتقاد دارند. سناتور: اوه چه جالب! [ایشان این را نمی دانستند] بیل: آیا شما فرگشت را قبول دارد. سناتور: من نمی دانم، اختلاف زیادی بین دانشمندان در اینباره است. بیل: این امکان ندارد، همهء دانشمندان فرگشت را قبول دارند. شما باور ندارد که ۵-۶ هزار سال پیش آدم و حوا با ماری که می توانسته سخن بگوید گفتگو کردند و گولش را خوردند؟ مارک: احتمال داشته! بیل: این مشکل من است شما سناتور هستید، شما از معدود کسانی هستید که این کشور را اداره می کنید. من نگران هستم که کسانی که کشور من را اداره می کنند به مار سخنگو باور داشته باشند. که در اینجا آگهی سناتور در میان کلام بیل می پرد و شاهکار خود را رو می کند: شما نیازی ندارد که آزمون هوش را بگذرانید و باهوش باشد تا سناتور شوید. اینجا بیل خشکش می زند. 


بیل به موزه آفرینش می رود. در این موزه می خواهند نشان دهند که چگونه ممکن است همهءدستان آفرینش درست باشد و برای مثال دایناسورها با بشر در یک دوران [بازه زمانی ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش نه میلیون ها سال] در کنار هم با صلح و صفا زندگی می کردند. مدیر این موزه می گوید: اگر به آفرینش اعتقاد ندارد زن باید از میمون ها باشد [ احمق فکر نمی کند که مرد و زن با هم مسیر فرگشت را پیموده اند و با هم در یک سیر میلیون ساله آدم شدند] 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر