جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

پیامدهای گسترش پاپولاریسم بنیادگرایانه در جهان، اینبار نروژ و بنیادگرایی مسیحی- راست افراطی



رخداد ناگوار بمب گذاری و تیراندازی در نروژ زنگ خطر را در گوش انسانهای آزاده به صدا در آورد. این رخداد گوشزد کرد که تنها بنیادگرایی اسلامی نیست که خطرناک است، بلکه هرگونه بنیادگرایی می تواند وسیله ای برای رنج و کشتار انسانهای بی گناه شود. اینبار تروریست یک خودی بود، یک مسیحی تندرو که طرفدار دیدگاه راست افراطی بود.


*اگر به قسمت مکان زیر نوشتار بروید، مکان دقیق این رخداد را در نروژ روی نقشه گوگل نشان می دهد.


چند سال اخیر شاهد رشد بیش از پیش اندیشه های نژاد پرستانه و در نتیجه حزب های راستگرای افراطی در جای جای اروپا بوده ایم.  نتیجه این افراط گرایی رشد بیش از پیش مسیحیت تندرو و اسلام ستیز در امریکا و اروپا بوده است. پس از ۱۱ سپتامبر و رخدادهای  همسان آن در اروپا (بمب گذاری در اسپانیا و انگلیس) این مسلمانان تندرو و تروریست بودند که خوراک تبلیغاتی این دیدگاه را تامین می کردند و در مقابل عملکرد تندروی این دیدگاه و اسلام ستیزی آنها (برای نمونه کشیدن و چاپ کاریکاتورهای ضد اسلام  در روزنامه های دانمارک و دیگر کشورهای اروپایی یا ساختن فیلم فتنه توسط "خیرت ویلدرز" سیاستمدار افراطی هلندی) نیز خوراک تبلیغاتی بنیادگرایان اسلامی می شد. به زبان دیگر چرخهء بسته ای ایجاد شده بود که بنیادگرایان از دو سوی میدان یکدیگر را خوراک تبلیغاتی می دادند و تقویت می کردند و دود این آتش به چشم شهروندان عادی و مسلمان ساکن در اروپا می رفت.





بنیادگرایان افراطی مسیحی و نژاد پرست غرب همیشه خود را قربانی بنیادگرایی اسلامی می خواندند و جلوگیری از ورود بیشتر مردمان شرق به ویژه مسلمانان به اروپا و حتی سخت کردن شرایط زندگی برای آنها را تنها راه رستگاری تمدن غرب در برابر هجوم اسلام می دانستند. اما رخداد خونین دیروز نشان داد که اینگونه تبلیغات افراطی آن روی دیگر سکه نیز دارد. تبلیغات پاپولیستی و احمدی نژاد گونه بر ضد خارجی ها و به ویژه مسلمانان بیشترین تاثیر را روی لایه های کم سواد و عامی اروپایی گذاشته و آنها را روز به روز افراطی تر و نژاد پرست تر کرده است و رفته رفته بصورت ناهنجاری های اجتماعی نمود یافت. زد و خوردهای خیابانی، آزار شهروندان به اصطلاح "کله سیاه" و دیگر ناهنجاری های اجتماعی در سطحی کوچک نمایان شد، اما گویا دولتمردان  کشورهای اروپایی این خطر را دست کم گرفته بودند تا اینکه دیروز ۲۲ جولای سال ۲۰۱۱ میلادی ورق برگشت و دمل چرکینی که در زیر پوست جامعه غرب رشد کرده بود، سر باز کرد. جامعه غرب هنوز در شوک بسر می برد اما وقتی از این شوک خارج شود باید ساختار اندیشه و سیاست گذاری خود را دگرگون سازد و بیش از پیش به سکولاریسم و نبرد با بنیادگرایی از هر گونه خود بپردازد.     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر