جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

کدام خدا؟ فصل۱: نامیرایی در آینده بشر



تصور کنید در آینده نچندان دور با رشد دانش پزشکی و فن آوری و دیگر یافته های علمی بتوان بشر را نامیرا کرد. 

در این فرضیه دیگر بهشت و جهنم، زندگی پس از مرگ معنای خود را از دست می دهد. اگر بپذیریم که یکی از مهمترین دلایل خرافه ها و پیروزی دین بر دانش این باشد که بشر بطور ذاتی از مرگ می ترسد. با نامیرا شدن بشر آخرین بهانه دین ها از بین خواهد رفت. 

حال ببینیم آیا این مهم امکان پذیر است؟ 



نخست اینکه شما می توانید در آینده نچندان دور، تمام حافظه و تجربیات روز خود را در یک رایانه شخصی به صورت روزانه ذخیره کنید. که هروقت اگر چیزی از یادتان رفت بتوانید از این رایانه که نقش حافظه جانبی شما را بازی می کند استفاده کنید. دوم اینکه نمونه دی.ان.ای یا هر کد ژن مورد نیاز برای شبیه سازی شما در یک بانک اطلاعاتی ذخیره شود.

این دو امکانات که شاید در سالها پیش خیلی دور از ذهن به نظر می رسید، در دیدگاه انسان امروزی چندان غریب و دور از ذهن نیست. شاید در سالهای اولیه آمدن چنین فن آوری ها، مانند به بازار آمدن دیگر فن آوری ها، قیمت تمام شده برای محصول مورد نظر بسیار بالا باشد و تنها اندکی ثروتمند قادر به خرید آن باشند. اما تجربه تاریخی و اقتصادی ثابت کرده که این فن آوری ها پس از چندین سال (معمولا یک دوره ۱۰ تا ۱۵ ساله) به یک کالای قابل دسترس برای طبقه متوسط شده و پس از یک دوره ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر قیمت تا حدی پایین می آید که خرید چنین محصولی همگانی می شود.

حال  با ترکیب این دو فن آوری چه چیزی به دست ما می رسد؟

احتمالا نخستین نمونه از محصول جدید شرکتهای بیمه در مورد بیمه عمر. یعنی اینکه شما با پرداخت مبلغ بالایی خود را بیمه عمر می کنید و اگر اتفاقی برای شما افتاد، تصادف، مرگ ناگهانی یا بیماری مرگزا. شما می توانید با مراجه به بیمارستان از خود یک نمونه شبیه سازی کنید. البته پزشکان در صورت داشتن بیماری مرگزا چون سرطان یا دیگر بیماری ها آن را از سلول های بنیادی شما پاک می کنند و نمونه سالم شما را شبیه سازی کرده و با کمک حافظه ذخیره شده از شما و انتقال آن به  کولون شما، آن کولون دیگر تبدیل به خود واقعی شما می شود. دقیقن مثل شما می بیند، مانند شما حس می کند و فکر می کند و با کمک حافظه شما که اکنون به او منتقل شده، مانند شما تصمیم گیری و خاطره اندوزی می کند. در این لحظه شما جسم خاکی خود را وداع گفته و در جسم جدید، کولون خود، به زندگی ادامه می دهید. حتی برای کسانی که پول بیشتری دارند و می خواهند همیشه در یک بازه سنی  ویژه برای نمونه ۳۰ تا ۴۰ سالگیشان بمانند این امکان فراهم است و آنها می توانند هر۱۰ سال یک بار با پرداخت هزینه ها، جسم خود را به روز کنند.


روش دیگری که دانشمندان برای نامیرایی بشر در پیش گرفته اند، دانشمندان می خواهند از تلومرها که در انتهای دی.ان.ای هستند و در فرایند پیری نقش دارند پاسداری کنند تا جلوی پیر شدن را بگیرند. یعنی بدن شما به سلول سازی تبیی خود ادامه دهد و هیچگاه فرمان سلول سازی قطع نشود. 


هر کدام از این دو روش یا حتی ابتکارهای دیگر، افق روشنی را برای چیره شدن بشر بر مرگ را به دانشمندان نشان داده است. 


راهی که چارلز داروین با یافتن نظریهء فرگشت آغاز کرد و پایه های دینهای خرافی را به لرزه در آورد، اینبار دانش و فن آوری نوین با نامیرایی به پایان خواهد رساند.


"شکاک منطق"


توضیح اضافه:


 دوستی با کلی توهین (که به همان دلیل ماتنشان پخش نشد) نوشته که با پایان یافتن کهکشانها ما خواهیم مرد و با این به خیال خود خواسته این فرضیه را نقض کند. ایشان حواسش نبود که صحبت از چندین میلیارد سال می کنند و چندین میلیارد سال برای هر محاسبه ای بینهایت گرفته می شود و این سخن حتی اصل داستان که با نامیرا شدن ما بهشت و جهنم معنی نمی دهد را نقض نمی کند، بعلاوه مقاله ای جامع تر در اینباره در دست تهیه است، چرا که نویسنده بر خلاف دوستان دین گرا بجای خرافات بر پای علم و دانش و با منابع معتبر حرف می زنم، این مقاله هم قرار نبود پخش بشود تا آن بخش اضافی افزوده شود. اما دوستی خوشش آمد و در بالاترین قرار داد...

۱ نظر:

  1. 20 سال دیگر، تولد انسان‌های 150 ساله
    http://www.aftabnews.ir/vdcbzgb8grhbffp.uiur.html

    اما در مورد بحث بهشت و جهنم باید گفت که انحراف فکری آدم خیلی بیشتر از بحث مذهب هست زمانی که دچار توهم می شویم و شرایطی رو احساس می کنیم که با واقعیت مطابقت ندارد و تصویری می بینیم که با چشمهایمان قابل دیدن نیست و صدایی را می شنویم که با گوشهایمان قابل شنیدن نیست لحطه تولد توهم است وبه عنوان نمونه انواع خرافات و ابر مردها و توهمات جنسی پا به فکر وذهن ما می گذارند .
    هرچه انسان منطقی تر باشد و بر مدار تفکر منطقی و از روی استقلال و اراده خودش فکر کند این اتفاق کمتر می اقتد.زمانی که ما با اراده خودمون فکر می کنیم و صدای خودمان رادر ذهن خویش میشنویم ، شخصیت ما در حال رفتار و ایجاد می باشد.

    پاسخحذف