جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

کلیسای روسپی خانه

معبد الهه سیمرغ نام کلیسایی در آریزونای آمریکا است که پلیس این منطقه حدود ۲۰ زن و مرد را دستگیر کرده است که از این محل برای روسپی گری استفاده می کردند.


پلیس آریزونا می گوید کشیشان این کلیسا در همکاری با روسپی ها درآمد هنگفتی از این راه بدست آورده بود.
به گزارش سی ان ان، استیو مارتوس، سخنگوی پلیس آریزونا تعداد دستگیر شده ها را همین ۲۰ نفر عنوان می کند ولی اعتقاد دارد تعداد بیشتری از افراد و کشیشان مسئول این کار بودند و ۱۷ نفر دیگر تحت تعقیب هستند. گفته می شود علاوه بر معبد سیمرغ دو کلیسای دیگر نیز به همکاری با کشیشان فاسد متهم شده اند.



به گفته پلیس این کلیسا هزاران دلار در ماه از این راه درآمد داشته و به خاطر همین بیشتر فعالیت های خیریه خود را تعطیل کرده بود.

نکته جالب توجه این است که این افراد در قالب مراسم مذهبی و خیریه افراد علاقمند را جذب می کردند. حتی در سایت این کلیسا اعمال جنسی نوعی درمان مذهبی برای افراد تبلیغ می شد و این عمل را نوعی عبادت و مقدس خطاب می کردند.


در وب سایت رسمی این کلیسا عکسهای روسپیان در بخشی به نام الهه ها قرار گرفته بود که مشتریان می توانستند از میان آنها الهه مورد نظر خود را انتخاب کنند.

منبع: سی.ان.ان

http://articles.cnn.com/2011-09-09/us/arizona.church.prostitution_1_prostitution-phoenix-police-religious-freedom?_s=PM:US

۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

فیلم مستند رلیجلس (۶)




بازگردان: "کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران" 

بیل: فکر می کنید چرا مردم اینجا می آیند؟ چیزی مثل دیزنی لند؟  عیسی: من فکر می کنم این فرصت  خوبی برای مردم  است برای دیدن سرزمین مقدس.

بیل: چگونه است که یک ابرتوانا [سوپر پاور: این واژه را بجای خدا بکار می برد] چرا شیطان را از بین نمی برد تا مردم آسوده زندگی کنند؟ منتظر چیست؟
عیسی: او انجام خواهد داد، منتظر پایان است [قیامت روی زمین] بیل: چرا اینجوری بازی می کند؟
عیسی: هر روز خدا مانند ۱۰۰۰ سال ماست. در دیدگان خدا صلیب رفتن عیسی ۲ روز پیش رخ داده.
بیل: چه می گویید دربارهء نسل کشی یهودیان، چرا آن خوب بوده؟ [منظور این که چرا خدا در آن موقع دخالت نکرده]
عیسی: خدا برای ما برنامه ای دارد.
بیل: جدا، چه خواهی گفت اگر شما یکی از آن مردمانی بودی که در انتظار مرگ بودی؟ (در این زمان مدیر موزه برنامه را قطع می کند). مدیر به یکی از افراد تیم بیل: او نمی تواند در اینجا باشد، بخاطر شخصیتی که دارد و شو هایش. (فلاش بک به مصاحبه) 
عیسی: همه فرامین به دو فرمان می رسد، هیچ خدایی پیش از من نیست و عیسی خدای توست.
 بیل: خدایی پیش از من نیست و من خدای شما هستم که دستور اخلاقی نشد. این کاری است که خدایی حسود می گوید.
عیسی: خدا حسود است این چیزی است که خودش می گوید. 
بیل: این اصلا شبیه تصویری که از خدا باید باشه نیست. این صفت خیلی انسانی است، من نمی خواهم خدایم صفت انسانی داشته باشد.
عیسی: این دو روی سکه است، خدای جبار و خدای بخشنده. 
بیل: در ۵ فصل اول انجیل فقط کشت و کشتار می کند!
عیسی: در درون شما حفره ای هست که تنها خدا می تواند آن را پر کند، نه مواد مخدر، نه سکس و نه چیز دیگری.
بیل: اگر من خدا بودم انسانهایی می آفریدم بدون حفره ای در درونشان.
عیسی: تا به حال شده که صدایی را در پس زمینهء مغز خود بشنوی؟ نام آن روح القدس است!
بیل: آن خدا نیست، آن صدا تو هستی.
عیسی: گوش کن در سکوت چه می شنوی؟
بیل: این صدای باد است نه روح القدس چگونه می شود که مسیحیت یکتاپرستی باشد زمانی که ۳ خدا دارد.
عیسی: مانند آب سه حالت دارد جامد، مایع و گاز. 

(بیل در خودرو): ایده خدا سه حالت دارد بسیار هوشمندانه بود برای چند لحظه من ماندم چه بگویم، ولی پس از ۲ دقیقه اندیشیدن می فهمی چرت است ولی از دید افرادی که به دیدن این موزه می آیند و زیاد نمی اندیشند بسیار موثر است.   

بیل: ناراحت نمی شی وقتی می فهمی داستان تکراری است؟ ما کریشنا [خدای هندی] را داریم که او هم درودگر بود، از مادری باکره زاده شد، در رودخانه غسل تعمید داده شد. 

عیسی: آیا اینها در تاریخ آمده است؟ 

بیل: آری! میترا خدای پارسیان حداقل ۶۰۰ سال قبل از عیسی، در ۲۵ دسامبر به دنیا آمد، معجزات مشابه عیسی را ارائه می داد، ۳ روز پس از مرگ دوباره زنده شد، به نامهای گوسپند (نام عیسی)، حقیقت، نور هستی و رهایی دهنده [همه نام های عیسی] 

عیسی: من اینها را نمی دنم، ولی من با سخنان خدا پیش می روم این چیزی است که من ایمان و باور دارم. 

گفتگو در همین باره با توریستی دیگر: من ایمان دارم، من باور دارم که عیسی حقیقت است. انجیل به ما این را گفته که همه چیز امکان پذیر است.
بیل: هزار سال پیش از عیسی این افسانه در منطقهء خاورمیانه برای خدایان دیگر گفته شده.
فرزند توریست: از کجا معلوم که آنها داستان عیسی را کپی نکرده باشند؟

 (ویدئو کوتاهی نشان می دهد که تصویر عیسی است اما زیرنویس درباره هوروس خدای مصر می نویسد) ۱۲۸۰ سال پیش از میلاد مسیح در کتاب مردگان آمده است که هوروس فرزند خدای اسیریس از مادری باکره زاده شده، توسط انوپ در رودخانه غسل تعمید داده می شود، پس از آن سرش بریده می شود. مانند عیسی با شیطان در بیابان مبارزه می کند. مردم بیمار را درمان می کند، کور را شفا می دهد، جن را از بدن بیرون می کند و بر روی آب راه می رود و حتی مرده را زنده می کند. اوه فراموش کردیم، حواریون او ۱۲ نفر بودند. او به صلیب کشیده می شود و پس از ۳ روز دوباره زنده می شوند، ۲ زن او را می بینند که هوروس نجات بخش بشریت دوباره زنده شده.

(فلاش بک کوچکی به عیسی) عیسی: پنداریم که قرار باشد یک سمت را برگزینیم، شما کدام سمت را بر می گزینی؟
بیل: که وجود ندارد.
عیسی: چی فکر می کنی اگر اشتباه کرده باشی؟
بیل: شما چطور، اگر شما اشتباه کرده باشی چی؟ (عیسی کم می آورد) 

(هاید پارک لندن، گوشهء سخنوران، بیل با لباس مبدل سخنان دین جدید ساینتولوجی را به مردم می گوید و مردم او را مسخره می کنند)
(فلاش بک به شو خود بیل) بیل: ساینتالوجیست، (مردم می خندند) بیل: وقتی از ساینتالوجی حرف می زنیم می خندید و در دل می گویید چه چیز مزخرفی ولی بدنیا آمدن عیسی از باکره و ماری که راه می رفت و حرف می زند و این جور چیزا حقیقت است!؟ همه دین ها دیوانه کننده هستند، آنها باید چیز های عجیب بگویند تا بقا داشته باشند. 

(بیل به سالت لیک سیتی می رود، مرکز مورمون ها) برای مورمون بودن باید به چیز های بسیار عجیبی باور داشته باشید، انقدر احمقانه که حتی با استاندارد دین ها احمقانه بنظر می رسد. دیگران همه چیز های باحال و احمقانه را قبلا گفته اند پس تو باید با یک چیز احمقانه جدید بیایی...  


۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

فیلم مستند رلیجلس (۵)



بازگردان:"کانون اگنوستیک ها و آتئیست های ایران" 



 توضیح: نوشته های داخل [] توضیحات یا اطلاعات اضافی برای آگاهی بیشتر می باشد و در اصل ویدئو نیست 



(در ادامه دیدار با رییس موزهء آفرینش) بیل: تمام دانشمندان از رشته های مختلف علمی می گویند که فرگشت درست است و داستان آفرینش در انجیل غلط است. این هیچ اثری روی شما ندارد؟
- خیر! از دیدگاه انجیلی قبل فهم است که چرا بیشتر مردم حقیقت را نمی پذیرند، مردم گناهکارند و با پروردگار خود مبارزه می کنند.
بیل: تمام دانشمندان گناهکار هستند؟ (فرد با زبان بی زبانی می گوید آری)
(دیدار با پدر جورج کوین از واتیکان) بیل: بسیاری از مردم مذهبی اعتقاد دارند که زمین ۵۰۰۰ سال عمر داشته است. جورج: اگر دانشمند باشی آن را نمی پذیری. بیل: شما مسول پژوهش های اخترشناسی واتیکان هستید، برای من این مثل آن است که کسی همجنسگرا و جمهوری خواه باشد. جورج: اگر حقیقتی باشد ما می پذیریم، جان پل دوم پاپ قبلی گفت که فرگشت حقیقی است و واتیکان آن را پذیرفت. (فلاش بک به موزه) بیل: ما می دانیم که انسان و دایناسور با هم زندگی نمی کردند، چرا شما به این امر پافشاری می کنید؟ - اگر ثابت شود یک قسمت انجیل غلط است، می توان گفت که باقی آن نیز غلط است [دلیل پافشاری دینداران به نپذیرفتن فرگشت] (فلاش بک به واتیکان) جورج: انجیل عهد قدیم و جدید از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از مسیح تا ۲۰۰ سال پس از او نوشته شده است. دانش امروز از گالیله و نیوتون آغاز شده و در بازه زمانی ۲۰۰-۳۰۰ سال اخیر است. چگونه ممکن است دانش و علوم در انجیل باشد، امکان پذیر نیست [قربان دهن این کشیش واتیکان، خوب ما همین را می گوییم، نتیجه این حرف هم این است که عیسی و موسی و محمد و وحی و خدا و معجزه وجود ندارد] برای من ساخت است که بگویم اما این حقیقتی است، نباید دنبال دانش در کتاب های مقدس گشت و دیدگاه بنیادگارانه مذهبی مثل بیماری است. (فلاش بک به موزه و گفتمان بی حاصل با فرد بنیادگرا)
(در واتیکان) بیل: من در خود واتیکان هستم، می خواستم با پاپ گفتگو کنم یا حداقل یک کاردینال یا کسی با سمت بالا اما انگار من در سیاههء بدکاران هستم و کسی با من حاضر به گفتگو نشد. آیا این ساختمان اصلا شبیه آن چیزی که عیسی در ذهنش بود می باشد؟
(گفتگو با پدر رگینالد فاستر، کشیش واتیکان) بیل؛ اینجا مثل یک قصر می ماند، این شما را آزار نمی دهد که یم عیسی با این چیز که می بینیم متفاوت است. پدر: چرا! اگر من رییس بودم [پاپ] حاضر نبودم آنجا زندگی کنم. اگر عیسی اینجا بود باید جای در حاشیه شهر زندگی می کرد. بیل: آنقدر ناراحت می شی که حاضر هستید یقه را بکنید؟ [یقه سپیدی که کشیشان کاتولیک می گذارند] پدر: من یگه را دیگر نمی پوشم. [ به معنی اینکه از کشیش بودن دست کشیده] به تازگی ۱۰ کتاب خوانده ام که در آن از دلیل منطقی درباره دین حرف زاده. بیل: می دانی نتیجه چیست؟ جهنم و عذابش! پدر: این یک ماسال کلاسیک است، این افسانه ها همه دوریشان تمام شده. بیل: تولد عیسی تا سال ۳۴۹ میلادی هیچ جایی ثبت نشده. پدر: او ممکن است در سوم جولای زاده شده باشد، اینها همه داستانهای زیبا هستند. اینها همه یاوه هستند. بیل: شما پدر ماوریک هستید [کنایه به سریالی به این مزمن که گوشه هایی از این سریال را هم نشان می دهد] بیل: این خدای پدر، خدای پسر، روح القدوس و فرشتگان هیچ کدام نشانی از یگانه پرستی نیست! پدر: ای ما خداهای کوچک [مینی گاد] زیاد داریم، خوب گروه مردم نمی خواهند بفهمند. می دانید در آماری که در ایتالیا (کشوری چنین مذهبی) گرفته اند که در هنگام نیاز چه کسی را در دل خود صدا می کنید عیسی در این سیاهه در جایگاه ۶ ام است؟ بیل: پس چگونه مردم را به این حقایق متقاعد می کنید؟ پدر: من نمی کنم، فراموشش کن، بگذار اینها با عقاید احمقانه خود زندگی کنند.
(ارلاندو فلوریدا، موزهء تجربه ای در سرزمین مقدس) چد یکی از کارمندان این موزه می گوید: ما باور خود را به مردم تحمیل نمی کنیم، ما تنها آنرا در دسترس آنها قرار می دهیم. (پرسش: شما بازدیدکننده مسلمان هم دارید) چد: بله حتما، ما حتی بازدیدکننده گانی از نوارغزه داشته ایم! (گفتگو با یک بازدید کننده) بیل؛ میدانید برای یک کودک داستان های انجیل با داستانهای تخیلی و افسانه هایی که برایشان می خوانیم تفاوتی ندارد. اگر بزرگترها به آنها بگویند افسانه ای دیگر دین ماست وقتی بزرگ می شوند از اینیکی به جای دیگری به عنوان دین دفاع خواهند کرد؟ - توریست: شما می گویید انجیل افسانه است؟ توریستی دیگر در یک جای دیگر موزه: عیسی نطفه خدا است، هیچ مردی مریم باکره را حتی دست نزده بود! در آخرین صحنه با عیسی موزه دیدار 
 می کند که در بخش بعدی خواهید دید.





۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

فیلم مستند رلیجلس (۴)




 بازگردانی: "کانون اگنوستیک ها و آتئیست های ایران"


 توضیح: نوشته های داخل [] توضیحات یا اطلاعات اضافی برای آگاهی بیشتر می باشد و در اصل ویدئو نیست 


دوستان گرامی که می خواهند قسمت های قبلی این مستند را ببینند در سمت راست وبلاگ قسمت "فهرست موضوعات (برچسب ها)" یک بخش مجزا برای این مستند هست. می توانید برچسب فیلم مستند رلیجلس را انتخاب کنید همه قسمت های این مستند به ترتیب می آید. 


(ادامه دیدار بیل با استیو برگ) بیل: شما اعتقاد دری پس از مرگ به جای بهتری خواهی رفت. استیو: من باور دارم که اینطور است. بیل: مطمئنی؟ استیو: هرجا باشم با عیسی هستم حتی اگر سالت اشغالی باشد که باور دارم نیست، ولی هرجا باشد جای بهتری است. بیل به کنایه: پس حاضری خودت را برای رسیدن به این مکان بکشی؟ استیو: نه! چون باور دارم خدا در این دنیا به من ماموریتی داده مانند یونس که ماموریتی داشت. 
(بیل در خودرو): این داستان بسیار مورد علاقه من اما تخیلی و مزخرف است. یونس در درون یک وال ۳ روز زندگی می کرد! بیل همین سوال را از استیو می کند و استیو پاسخ می دهد بطور معجزه آسایی بله! در خودرو بیل به ارتباط شدید مسیحیت و ملی گرایی آمریکایی می پردازد و ترکیبی بی ربط [مانند آنچه رییس جمهورهای امریکا و حتی مردو مامیرکا بارها می گویند: خدا امریکا را برکت دهد، یا نوشته معروف همه پول های امریکا: به خدا اعتماد داریم.] سپس بیل به بنای یادبود جفرسون یکی از بنیان گذاران امریکا می رود. از ری سوارز (روزنامه نگار) می پرسد: چگونه شد که ما به یک ملت مسیحی تبدیل شدیم؟ تک تک بنیانگذاران امریکا در سخنانشان گفته اند که ما یک ملت مسیحی نیستیم. (فرتور نمونه ای از گفتار آنها) [ این ۷ تن هستند: جورج واشنگتن، جان آدامز، جان جی، بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون، توماس جفرسون و جیمز مدیسون که هیچکدامشان آدم مذهبی نبوده اند و سخنان آنها نشان می دهد که نتنها مذهبی نبوده اند بلکه اگنوستیک یا آتئیست بوده اند]. بیل: آیا جفرسون انجیل ویژه خود را ننوشته بود؟ و جاهای انجیل را که لازم نمی دانست حذف نکرده بود؟ ری: آری! او تمام قسمتهایی که درباره مجازات و گفتار عیسی دربارهء الوهیت  را کنار گذاشت. در دیدگاه آنها آمریکایی بودن و مسیحی بودن دو مقوله جداگانه بود، در دوران آنها مردمان کمتری و به تعداد زمان کمتری به کلیسا می رفتند. (در خودرو): ۱۶% آمریکای ها بی دین هستند. ۱۶% اقلیت بزرگی است. این جمعیت بیشتر از یهودیان، سیاهان امریکا، همجنس گرایان و غیره هستند اینها لابی می کنند و هرچه می خواهد بدست می آورند.


(دیدار با مارک پریور سناتور ایالت آرکانزاس): شما خود را یک مسیحی کلیسای انجیلی [اونجلیک] می دانید و گفتید بهترین درس های زندگی در انجیل می باشد. هم اکنون بیشتر سیاستمداران امریکا خود را انسان هایی ایماندار و دیندار می دانند، چرا ایمان خوب است؟ مارک: ایمان انسان ها را لطیف تر می کند، به آموزه های عیسی نگاه کنید! پر از بخشایش است! بیل: او همچنان گفته اگر فردی مرا اطاعت نکند بدنش به هیزم های آتش تبدیل خواهد شد و خواهد سوخت. مارک: من باور دارم عیسی راهی است برای وفق دادن، سواد آن داستان [کلمه سواد: لیترسی، در انگلیسی واژه مناسبی نبود که سناتور بکار برد برای همین بیل در فیلم آن را با علامت سوال زیرنویس می کند]. آن خدا تمام جزییات روز جزا را سر در می آورد. بیل: درباره ۱۰ فرمان چه می گویید. ۴ فرمان اول که تنها دربارهءخود خدا است، گویا خدایی حسود بوده است. تنها ۲ فرمانی که می توان به عنوان دستور زندگی استفاده کرد دزدی نکنید و کسی را نکشید است! چرا این هوشمندانه ترین گروه ۱۰ دستور زندگی است؟ این ۱۰ فرمان آزار جنسی کودکان، شکنجه، تجاوز یا خیلی چیزهای دیگر را  شامل نشده است! درصورتی که اگر ما امروز روز این سیاهه را تهیه می کردیم ممکن بود این دستورات را در آن جای می دادیم. مارک: جامعه و فرهنگ ما بسیار دگرگون شده و متفاوت است. بیل: این درست چیزی است که من می گویم، چرا ما باید به فرمان ها و فرستادگانی از "دوران برنز" باور داشته باشیم. [سناتور مانند خری در گل گیر می فرمایند] بیل: تعداد بیشتری کشتار با نام خدا انجام شده. [اینجا باز سناتور گند می زنند، لغت ایندیجوسلی در لغت نامه انگلیسی وجود ندارد احتمالا منظور ایشان ایندیجینس بوده به چم ذاتی، طبیعی، بومی، فطری] منظور آقای سناتور: شما فکر می کنید ما از دی.ان.ای یا بطور فطری می دانیم که کشتن کار بدی است؟ من فکر نکنم [آنوقت دوستان به دینداران ایران خورده می گیرند، این آقا سناتور دیندار امریکا است] بیل: جدی! شما به خدا نیازمندید تا بدانید و تصمیم بگیرید که همدیگر را نکشید؟ مارک: شما می توانید به جوامع اولیه نگاه کنی و ببینی آنها همیشه در جنگ بودند. (تصویر در پاسخ دوران مدرن را نشان می دهد که کم در جنگ نیست) بیل: در میان ۳۲ کشور صنعتی جهان امریکا پس از ترکیه دیندار ترین کشور است، بیشترین آمار آدم اعتقاد به فرگشت را نیز پس از ترکیه داریم. مارک: ما به آزادی دین اعتقاد داریم. بیل: تماما کشور های آن سیاهه به آزادی دین اعتقاد دارند. سناتور: اوه چه جالب! [ایشان این را نمی دانستند] بیل: آیا شما فرگشت را قبول دارد. سناتور: من نمی دانم، اختلاف زیادی بین دانشمندان در اینباره است. بیل: این امکان ندارد، همهء دانشمندان فرگشت را قبول دارند. شما باور ندارد که ۵-۶ هزار سال پیش آدم و حوا با ماری که می توانسته سخن بگوید گفتگو کردند و گولش را خوردند؟ مارک: احتمال داشته! بیل: این مشکل من است شما سناتور هستید، شما از معدود کسانی هستید که این کشور را اداره می کنید. من نگران هستم که کسانی که کشور من را اداره می کنند به مار سخنگو باور داشته باشند. که در اینجا آگهی سناتور در میان کلام بیل می پرد و شاهکار خود را رو می کند: شما نیازی ندارد که آزمون هوش را بگذرانید و باهوش باشد تا سناتور شوید. اینجا بیل خشکش می زند. 


بیل به موزه آفرینش می رود. در این موزه می خواهند نشان دهند که چگونه ممکن است همهءدستان آفرینش درست باشد و برای مثال دایناسورها با بشر در یک دوران [بازه زمانی ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش نه میلیون ها سال] در کنار هم با صلح و صفا زندگی می کردند. مدیر این موزه می گوید: اگر به آفرینش اعتقاد ندارد زن باید از میمون ها باشد [ احمق فکر نمی کند که مرد و زن با هم مسیر فرگشت را پیموده اند و با هم در یک سیر میلیون ساله آدم شدند] 

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

فیلم مستند رلیجلس (۳)




بازگردانی: "کانون اگنوستیک ها و آتئیست های ایران" نوشته های درون [] افزوده های ما برای توضیح است و در فیلم نیست. 

در این بخش در ادامه با گفتگو با آقای دکتر جرمایاه می گوید: من لباسم را از یک خیاط مسلمان می خرم. بیل به شوخی می گوید: می دانم، جالب این است که شما الان مسیحی هستی، مسلمان بودی و مانند یک یهودی لباس می خری.

(در شهر سدوم، اسرائیل) بیل: پشت و بالای من مکان اصلی شهر های دوقلو سدوم و گامورا [داستان قوم لوت در اسلام] است. بنا به گفته ای شهر گناهکاران بوده است. چقدر گناهکار؟ بهتر است بگوییم: "هرچه در گامورا اتفاق می افتد، در گامورا می ماند" [این مثل در فرهنگ آمریکایی برای لاس وگاس بکار می رود]. اینگونه بود تا زمانی که خدا دخالت کرد و دو فرشته برای کنکاش به اینجا فرستاد و فرشتگان به خانهء فردی خدا پرست به نام لوت رفتند. مردم شهر می خواستند به آنها تجاوز کنند. لوت نمی خواست شهرش به تجاوز به فرشتگان معروف شود به مردمان شهر دخترانش را برای تجاوز پیشنهاد داد و او آدم خوب شهر بود. این داستان من را به این پرسش رساند که: اگر من قرار باشد در جایگاهی به کتابی قسم یاد کنم چرا باید به این کتاب باشد؟ هر کتابی می تواند ارزش اخلاقی بیشتری از این کتاب داشته باشد. 

(دیدار بیل با یک همجنس گرا که دوباره دگرجنس گرا شده و با یک زن همجنس گرای که او نیز دگرجنس گرا شده ازدواج کرده و بچه دار هم شده اند و او دفتر راهنمایی برای همجنسگرایانی دارد که می خواهند دگرجنس گرا شوند)

- هستند کسانی که اینجا می آیند و پس از مشاوره به زندگی قبلی خودشون باز می گردند.
بیل: چون آنها همجنس گرا هستند.
- نه برای اینکه آنها گناهکار هستند.
بیل: همجنس گرایی چیزی است که در وجود طبیعی طرف هست. انسان کسی بوده که انجیل را نوشته اما طبیعت طرف را همجنس گرا ایجاد کرده.
- هیچکسی همجنس گرا زاده نشده. فرد می گوید هیچ توضیح زیست شناسی در اینباره نیست. [که لبته دروغ می گوید، رفتار همجنس گرایی در ۱۵۰۰ گونه جاندار در روی زمین دیده و ثبت شده].
 فرد اضافه می کند آفرینش اینگونه بوده که مرد آلت تناسلی داشته باشد و زن دریافت کننده آن را. فرد می گوید هیچ تحقیق علمی ثابت نکرده که ژن همجنس گرایی وجود دارد. (فلاش بک بیل با دانشمندی که ژن همجنس گرایی را یافته گفتگو می کند).
بیل: اینکه می گویید در انجیل آمده که شما فرق می کنید کلام خداست، ولی همهء این تفسیرها از عهد قدیم آمده، عیسی هیچ حرفی در مورد همجنس گرایی نزده و این مساله بزرگی بوده که همه درباره اش صحبت کرده ند. گفتمان ادامه می یابد با انکار این فرد که طبیعت آنها همجنس گرا است...

(در خودرو): وقتی ۱۷ ساله بودم، اولین دوست دخترم مرا رها کرد و نخستین شکست بدترین است، در آن حال من دنبال چیزی می گشتم که آرامشم دهد و حتی حاضر بودم با یک خدای خیالی که به حرف من گوش می دهد ارتباط برقرار کنم و بگم خدا لزومی نداره دوستم داشته باشی، ولی کافی است کار من را راه بیاندازی. 

(دیدار با استیو برگ، کسی که از یهودیت به مسیحیت پیوسته)؛ چه چیزی شما را به این راه کشاند؟ تا فرد سخن خود را آغاز نکرده بیل به شوخی مجسمه مریم باکره را می بیند که چند صد دلار قیمت دارد و می پرسد گران است، مدونا بدون بچه چند ؟ که فرد نشنیده می گیرد.
استیو: در دهه ۷۰ از عیسی خواستم که کاری برای من بکند و عیسی برای من معجزه کرد و من به او ایمان آوردم.
بیل: چه معجزه ای (فرد سکوت می کند) بیل با شوخی می گوید: آنقدر هستند که یکی را به خاطر نمی آوری؟ یک مثال بزن؟
استیو: من در یک پارتی بودم، از طرف خواستم یک لیوان آب به من بدهد، او با بی ادبی گفت که اگه آب می خواهی بیا این لیوان و دعا کن باران بباره و من این کار را کردم و انقدر باران بارید که کسی نتوانست مهمانی را ترک کند.  
بیل: باران می بارد و قطع می شود، اگر قورباغه باریده بود می گفتیم معجزه است، اما باران؟ کسی به پاپانوئل اعتقاد نداره! 
استیو: معلومه کسی اعتقاد نداره.
بیل: با کنایه می گوید که هیچ فرقی نمی کند افسانه افسانه است. 

بنجامین فرانکلین: دیدن از راه ایمان یعنی بستن چشم های دلیل: پگاه زمانی روشن تر و واضح تر می شود که شمع را خاموش کنی.



سخن روز:


دیدن از راه ایمان یعنی بستن چشم های دلیل: پگاه (نور خورشید در سپیده دم) زمانی روشن تر و واضح تر می شود که شمع را خاموش کنی. - "بنجامین فرانکلین" 


[شکاک منطق: پگاه اینجا تعبیر روشنایی حقیقت و دلیل است، شمع نشان ایمان کور... ]


بازگردان: شکاک منطق 


Quote of Today:


The way to see by faith is to shut the eye of reason: The Morning Daylight appears plainer when you put out your Candle. 


- Benjamin Franklin - 


۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

نتیجه از سخن آقای مکارم: ژاپنی های بی خدا به بهشت می روند ما به جهنم


آقای مکارم می گویند که بلاهای طبیعی سزای گناه مردمان است؛ پس اگر اینگونه است انسان هرچه بی خداتر کم گناه تر! 

می پرسید چرا؟ 

به روش کاملا علمی ثابت می کنیم که مردمان با خدای ایران از مردمان بی خدای ژاپن ۸۰۰۰ بار گناهکارتر هستند (منابع در پایین مقاله)

۱- زمین لرزهء بم با ۶.۶ ریشتر ۴۲۰۰۰ قربانی گرفت



۲- زمین لرزه+سونامی ژاپن نه ۹ ریشتر تنها ۲۰۰۰۰ قربانی گرفت (که بیشتر آنها در سونامی کشته شدند تا در زمین لرزه)



۳- توان تخریبی یک زمین لرزهء ۶.۶ ریشتر برابر است با یک بمب ۱۲۰ کیلوتنی تی.ان.تی و ۹ ریشتر برابر با ۴۸۰ مگاتن (۴۸۰۰۰۰ کیلوتن). تنها توان تخریب زمین لرزه بدون محاسبه سونامی پس از آن ۴۰۰۰ برابر بیشتر از زمین لرزه ۶.۶ ریشتری است.

نتیجه گیری ریاضی: تعداد قربانی های زمین لرزهء بم ۸۰۰۰ برابر بیشتر از زمین لرزه ژاپن بوده است. 

نتیجه گیری فلسفی: دینداران با خدا ۸۰۰۰ بار از بی دین های بی خدا گناهکارتر هستند.

نتیجه گیری فرهنگی: ژاپنی ها به خدا اعتقاد ندارند و خانه هایشان را محکم می سازند و زنده می مانند، ولی ما منتظر هستیم معجزه بشود و زیر آوار می میریم. 

نتیجه گیری علمی: بهتر است بجای نشستن پای منبر برویم دانشمان را بالا ببریم 

نتیجه گیری اخلاقی: اگر بر فرض خدایی دادگر بوده باشد که تصمیم بگیرد که بر اساس میزان گناه، افراد یک جامعه بر اثر بلایای طبیعی بمیرند. ایرانی های با خدا بی اخلاق هستند و ژاپنی های بی خدا با اخلاق. 

نتیجه گیری منطقی: یا خدایی دادگر وجود ندارد یا اگر خدایی دادگر و بهشت و جهنمی باشد، ژاپنی ها به بهشت می روند و ما به جهنم 

نتیجه گیری انسانی: ژاپنی ها دانش و فن آوری خود را گسترش می دهند که حتی سونامی و زمین لرزه ۹ ریشتری کسی را نکشد و ما ایرانیان همچنان دعا می کنیم که خدا گناهان ما را ببخشاید و زیر آوار زمین لرزه بعدی می میریم. 

"شکاک منطق" 

بنمایه:


http://www.rahesabz.net/story/41135/
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5059176,00.html
http://earthquake.usgs.gov/learn/faq/?faqID=33
http://www.webcitation.org/mainframe.php
http://www.webcitation.org/5xgjBRle0